تاریخ : پنج شنبه 92/4/27 | 11:53 عصر | نویسنده : علی ابراهیم بابایی/09212785593
روزی روزگاری پدر گفت به فرزند که مرا نان مده ، آب مده ، من بیمار شده را هم خار مده پسرک خنده ی مستانه بزد : گفتا پدر م خار نبود دستای ترک خورده ی من از کار زیاد بار زیاد خار بود